مقاله A: مقاله پس زمینه: ظهور تجارت بزرگ

ساخت وبلاگ

دستورالعمل ها: مقاله را بخوانید و در پایان به سؤالات بررسی پاسخ دهید.

پس از جنگ داخلی ، اقتصاد آمریکا با ظهور تجارت بزرگ مشخص شد. نوآوری های فن آوری باعث تولید انبوه در تولید می شود. انقلاب های حمل و نقل و ارتباطی بازارهای ملی را برای کالاها توسعه داده اند. شرکت های بزرگ با افزایش مقیاس و دامنه تجارت مدرن به طرز چشمگیری افزایش یافتند. در حالی که ظهور مشاغل بزرگ بحث برانگیز بود و منجر به افزایش مقررات دولت شد ، اقتصاد آمریکا به سرعت رشد کرد و با مزایای گسترده ای به بزرگترین اقتصاد صنعتی جهان تبدیل شد.

سیستم قانون اساسی آمریکا تا حد زیادی در رشد اقتصاد پس از جنگ نقش داشته است. در حالی که دولت فدرال غالباً با تأمین کمک های مالی ، یک سیستم بانکی و یارانه های مختلف ، رشد اقتصادی بازار خصوصی را تشویق می کرد ، اقتصاد آمریکا به طور کلی یک سیستم شرکت آزاد بود که عمدتاً از محدودیت های دولت بی نتیجه نبود و توسط بازارهای خود تنظیم کننده مشخص می شد. یک قانون اساسی قانون اساسی از مالکیت و حق ثبت اختراع خصوصی محافظت می کرد ، به کارآفرینان اجازه می داد تا با قانون ورشکستگی دوباره شروع کنند و دوباره شروع کنند. بنابراین ، کارآفرینان با استعداد ، انگیزه و ثروت ، آزادی نوآوری و فرصت موفقیت را داشتند.

اواخر قرن نوزدهم گسترش سریع مسافت پیموده شده راه آهن در سراسر کشور را تجربه کرد و به کشاورزان ، مواد اولیه ، کارخانه ها و مصرف کنندگان در اقتصاد بازار پیوند داد. راه آهن حمل و نقل سریعتر ، ارزان تر و قابل اطمینان تر را فراهم می کرد. علاوه بر این ، راه آهن به اولین شرکتی تبدیل شد که الگویی برای ظهور تجارت بزرگ فراهم کرد. آنها از طریق فروش سهام ، مقادیر عظیمی از سرمایه را جمع آوری کردند ، مدیریت بوروکراتیک جدیدی را برای سازماندهی عملیات فزاینده پیچیده در مناطق جغرافیایی گسترده ایجاد کردند و تقاضا را برای سایر صنایع سنگین مانند زغال سنگ ، آهن و فولاد تحریک کردند.

تجارت بزرگ در اواخر قرن نوزدهم زمانی که منابع جدید نیرو مانند موتور بخار، زغال سنگ و برق، ماشین‌ها را در کارخانه‌های بزرگ‌تری که تولید را زیر یک سقف سازماندهی می‌کردند، رشد کردند. اکنون شرکت ها می توانند کالاهای استاندارد شده را سریعتر و کارآمدتر تولید کنند. شرکت ها هزاران کارگر را در کارخانه ها اغلب در مناطق شهری استخدام می کردند. این شرکت‌های بزرگ از مدل راه‌آهن پیروی کردند و به‌عنوان شرکت‌های سهامی عام ادغام شدند و سپس سهام مالکیت را به عنوان سهام فروختند. بنابراین، مالکیت به طور فزاینده ای از مدیریت جدا شد. بوروکراسی بزرگی از مدیران به دنبال عملیات منطقی و کارآمد بودند، در حالی که دفاتر مرکزی عملیات را تجزیه و تحلیل می کردند و تصمیمات استراتژیک برای شرکت می گرفتند.

ظهور تجارت های بزرگ جنجال بزرگی را ایجاد کرد. اواخر قرن نوزدهم کاهش طولانی مدت قیمت ها را تجربه کرد که به عنوان کاهش قیمت شناخته می شود. شرکت‌ها برای کسب سود در این محیط رقابتی شدید تلاش می‌کردند. در نتیجه، آنها «استخرها» یا «انجمن‌های تجاری» را تشکیل دادند که توافق‌نامه‌های غیررسمی برای همکاری در تعیین قیمت‌ها و تخصیص کسب‌وکار بودند تا اعضا همه سودآور باشند. از آنجایی که این قراردادها داوطلبانه بودند، از نظر قانونی الزام آور نبودند و اغلب توسط اعضا شکسته می شدند. در نهایت، کسب‌وکارهای بزرگ «تراست» را تشکیل دادند، نوعی از ادغام کسب‌وکار که به‌طور رسمی‌تر یک شرکت هلدینگ واحد برای سهام چندین کسب‌وکار پیشرو در یک صنعت ایجاد می‌کرد. این شرکت جدید و قدرتمند می تواند کنترل زیادی بر تصمیمات قیمت و خروجی کل صنعت اعمال کند. اندازه این مشاغل به آنها برتری نسبت به رقبای کوچکتر داد زیرا آنها کارخانه های با کارایی کمتر را تعطیل کردند و هزینه ها را با فناوری های جدید کاهش دادند. کسب و کارها از نظر اندازه رشد کردند و بر کل صنایع به عنوان انحصار یا الیگارشی تسلط یافتند. بسیاری از اصلاح‌طلبان، مصرف‌کنندگان و تجار آمریکایی می‌ترسیدند که تراست‌ها رقابت را در اقتصاد آمریکا از بین ببرد و نفوذ سیاسی نامتناسبی را اعمال کند.

در حالی که اصلاح‌طلبان نگران تهدید سیستم سیاسی دموکراتیک و بنگاه‌های آزاد آمریکا بودند، صنعتگران استدلال می‌کردند که از طریق صرفه‌جویی در مقیاس، سیستم را از رقابت ویرانگر نجات می‌دهند. به عنوان مثال، اندرو کارنگی، که در جوانی در یک کارخانه کار می کرد، به فن آوری تلگراف تسلط داشت و سپس برای راه آهن پنسیلوانیا کار می کرد. با پول سرمایه‌گذاری، او کارآفرینی در زمینه آهن و فولاد برای پل‌های راه‌آهن و ریل شد. او کارنگی استیل را تأسیس کرد و بی‌وقفه هر فرآیند جدید یا نوآوری تکنولوژیکی را معرفی کرد که حتی هزینه‌های اتلاف جزئی را کاهش دهد تا قیمت فولاد خود را کاهش دهد. کارنگی همچنین به‌جای تقسیم سود به سرمایه‌گذاران، بارها میلیون‌ها دلار سود را در جدیدترین فناوری سرمایه‌گذاری می‌کرد. علاوه بر این، فولاد کارنگی به صورت عمودی یکپارچه شد، که فرآیند دستیابی به منابع مواد اولیه و راه‌آهن بود که مواد اولیه را به کارخانه‌ها منتقل می‌کرد تا هزینه‌های واسطه‌ها حذف شود. در نتیجه، کارنگی به کاهش قیمت یک تن ریل فولادی از بیش از 100 دلار در دهه 1860 به 11 دلار در سال 1900 کمک کرد. او در سال 1901 فولاد کارنگی را به مبلغ 480 میلیون دلار به بانکدار جی پی مورگان فروخت و یک بشردوست شد.

یکی دیگر از کارآفرینان بسیار موفق اواخر قرن نوزدهم، جان دی راکفلر بود که استاندارد اویل را ساخت. هنگامی که مقادیر زیادی نفت خام در شمال غربی پنسیلوانیا در سال 1859 کشف شد، حسابدار جوان تصمیم گرفت برای تولید نفت سفید و سایر محصولات جانبی مانند روغن روان کننده و بنزین وارد صنعت پالایش شود. مانند کارنگی، راکفلر روی فناوری جدید سرمایه گذاری کرد و هر فرآیندی مانند ساخت بشکه های نفتی خود و کاهش تعداد قطرات لحیم کاری روی مهر و موم قوطی های قلع را تغییر داد تا هزینه ها کاهش یابد. علاوه بر ادغام عمودی، راکفلر درگیر ادغام افقی بود که به معنای خرید رقبا برای کنترل سهم بیشتری از صنعت بود. استاندارد اویل یک شرکت بسیار کارآمد با صرفه جویی در مقیاس قوی بود که منجر به کاهش قیمت نفت برای مصرف کنندگان و سایر صنایع شد و در عین حال سود زیادی را برای شرکت حفظ کرد.

نفت استاندارد تقریباً 90 ٪ از صنعت نفت را تا سال 1900 از طریق شیوه های تجاری منصفانه و ناعادلانه کنترل می کرد و انتقاد از تجارت بزرگ را به خود جلب کرد. راکفلر با رقبا به توافق های داوطلبانه رسید و سهمیه تولید خود را به دلخواه خود تنظیم کرد. وی رقبا را به فروش مشاغل خود با تهدید به خارج کردن آنها از تجارت سوق داد ، اگرچه او معمولاً قیمت سخاوتمندانه ای را به صورت نقدی یا سهام با ارزش شرکت ارائه می داد. نفت استاندارد همچنین تخفیف های مجبور شده از راه آهن را که هزینه حمل و نقل را برای نفت خود کاهش می دهد ، ضمن تضمین مقدار زیاد و ثابت ترافیک برای راه آهن در یک چیدمان سودمند ، اجباری کرد. علاوه بر این ، نفت استاندارد به طور معمول درگیر رشوه به سیاستمداران محلی یا قانونگذاران ایالتی برای پیروزی در درمان مطلوب و جلوگیری از مقررات دولت است. در نتیجه ، این شرکت به نمادی از خطر اعتماد در تخیل مردمی تبدیل شد و رقبا در مورد شیوه های انحصاری آن هشدار دادند. روزنامه نگار تحقیقاتی ایدا تاربل ، یک نمایشگاه هولناک از این شرکت با عنوان تاریخچه شرکت استاندارد نفت را نوشت. اگرچه اعتماد غالباً به مصرف کنندگان و اقتصاد به طور کلی به شیوه های عادلانه و سودمند مشغول بود ، اما صنعتگران غالباً به عنوان "بارون های سارق" دیده می شدند که از طریق فساد و بدرفتاری با کارگران ، رقبا و مردم بسیار ثروتمند می شدند.

ظهور مشاغل بزرگ به ویژه در بین رقبای کوچکتر بسیار بحث برانگیز بود. بسیاری از مشاغل کوچک و محلی نمی توانند با قیمت پایین تر شرکتهای بزرگ که ناشی از کارآیی بیشتر یا تخفیف راه آهن است ، رقابت کنند. این مشاغل کوچک غالباً ورشکسته می شدند یا خریداری می شدند. نمایندگان مشاغل کوچک ، سیاستمداران و آمریکایی های عادی می ترسیدند که شرکت ها با کنترل انحصاری ، بازارهای آزاد و بنابراین رویای آمریکایی را تهدید کنند. از طرف دیگر ، بسیاری از مشاغل کوچک هنگامی که تصمیم گرفتند یک محصول طاقچه تولید کنند یا یک بازار محلی را هدف قرار دهند به جای اینکه مستقیم با شرکت هایی که بر صنعت حاکم بودند ، رقابت کنند ، رونق گرفتند. به عنوان مثال ، چندین آسیاب فولادی پیتسبورگ در ساخت ناخن ، آجیل و پیچ و سیم خاردار که فولاد کارنگی هیچ علاقه ای به تولید ندارد.

موفقیت تولید انبوه در اواخر قرن نوزدهم منجر به افزایش بازاریابی انبوه برای فروش کالا شد. شرکت ها شروع به بازاریابی کالاهای خود با مارک های نام برای تمایز آنها در قفسه ها کردند. در واقع ، فروشگاه های خود به طرز چشمگیری از فروشگاه های کالاهای خشک عملی به فروشگاه های جذاب شهری و فروشگاه های زنجیره ای تغییر یافته اند. فروشگاه های بخش تجربه خرید را با نمایشگرهای شگفت انگیز و خیره کننده برای مصرف کنندگان ارائه دادند و فروشگاه های زنجیره ای مانند A& P محصولات قابل اعتماد و استاندارد را ارائه می دادند. تبلیغات روزنامه ها را آب گرفت و بر تصمیمات خرید کالاهای زرق و برق دار تأثیر گذاشت. در مناطق روستایی ، کشاورزان با خرید در کاتالوگ های سفارش پست الکترونیکی Sears ، Roebuck و Montgomery Ward با خرید کالاهای کالا مصرف می شوند. ثروتمندان در دوران طلاکاری ، وضعیت اجتماعی خود را با نمایشگرهای ثروتمند از ثروت معروف به "مصرف آشکار" نشان دادند. فرهنگ طبقه متوسط به جای فضیلت شخصیت ویکتوریا ، منعکس کننده مصرف گرایی بود.

اگرچه بسیاری از آنها وسوسه شدند تا ثروت بزرگ خود را برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران به نمایش بگذارند ، اما کارآفرینان نیز بخش عمده ای از ثروت خود را به انسان دوستانه اختصاص دادند. برخی مانند کارنگی و راکفلر صدها میلیون دلار داشتند که بیشتر آمریکایی ها برای تهیه چند صد دلار در سال تلاش می کردند. آنها با نگرانی در مورد فرهنگ مدنی آمریکا و وضعیت توده ها ، آنها میلیون ها دلار به دانشگاه ها ، کتابخانه ها ، موزه ها ، تحقیقات پزشکی و پروژه های زیباسازی شهری برای آموزش و بالا بردن وضعیت همنوعان آمریکایی خود پرداختند. آنها همچنین بنیادهای بزرگی را وقف می کردند که همچنان میلیون ها دلار به علل اعم از صلح جهانی گرفته تا ریشه کن کردن بیماری ادامه می دهند. بسیاری از کارآفرینان ضرورت های "انجیل ثروت" را احساس کردند که ثروت بزرگ مسئولیت اجتماعی را برای ایجاد جامعه بهتر به ارمغان آورد. با این حال ، منتقدین در آن زمان و اکنون استدلال می كنند كه بشردوستانه صنعتگران فقط یك كاری برای پیشگیری از مقررات دولت ، حفظ كنترل اجتماعی بر توده ها از طریق فضاهای عمومی بوده و نابرابری های ثروت را با حفظ سیستم به جای اصلاح آن حفظ می كنند.

تشنج در اقتصاد آمریکا و مشکل اعتماد منجر به فراخوان های بسیاری برای اصلاحات شد. کشاورزان ، مشاغل کوچک و اصلاح طلبان مترقی به دنبال تنظیم دولت در راه آهن و صنعت بودند ، اگرچه برخی با دیدگاه رادیکال تر مالکیت دولت سوسیالیستی را می خواستند. با کمال تعجب ، بازرگانان غالباً در صدر اصلاحات از جمله مقررات دولت بودند. فشارهای رقابتی ویرانگر در بازار باعث شد تا آنها در قالب مقررات دولتی که ممکن است سودآوری را حفظ کند ، به دنبال تسکین باشند. این آیین نامه منجر به ظهور دولت نظارتی ملی با سازمان های اجرایی شد که به عنوان کارگزار در بین منافع مختلف اجتماعی عمل می کرد.

مقررات دولت با قانون تجارت بین المللی (1887) و قانون ضد انحصار شرمن (1890) آغاز شد. قانون تجارت بین ایالتی تخفیف های راه آهن را با ممنوعیت تبعیض نرخ هدف قرار داد و به طور کلی توسط راه آهن پشتیبانی می شد. راه آهن به دنبال رهایی از فشارهای رقابتی بود که قیمت ها را به سمت پایین مجبور می کرد ، و مشاغلی که خواستار تخفیف هستند. آنها فکر می کردند که این قانون به منطقی سازی صنعت کمک خواهد کرد. راه آهن همچنین از اقدامات موجود در دوره مترقی از جمله قانون الکینز (1903) که تخفیف ها و قانون هپبورن (1906) را ایجاد می کند ، پشتیبانی می کند که یک کمیسیون ایجاد کرده است که نرخ های "معقول" را به جای بازار تعیین می کند. در طول جنگ جهانی اول ، دولت فدرال راه آهن را برای اطمینان از بسیج کارآمد برای جنگ به دست گرفت. این اقدامات نظارتی حمایت از یک جمعیت عصبانی آمریکایی را داشت ، اما هیچ کس مشکلات صنعت راه آهن از جمله فشارهای رقابتی را که باعث کاهش قیمت و سودآوری می شد ، حل نکرد.

بند تجارت در ماده اول ، بخش 8 قانون اساسی به اداره کنگره اعطا کرد تا تجارت بین المللی را تنظیم کند. کنگره از این اختیار برای تصویب مقررات قانون ضد اعتماد شرمن (1890) استفاده کرد ، که "هر ترکیب ... را در محدودیت تجارت یا تجارت در بین چندین ایالت ممنوع اعلام کرد."با این حال ، این قانون به طور مبهم نوشته شده و نه هواداران آن و نه مخالفان آن را راضی می کند. در ایالات متحده V E. C. Knight (1895) ، دیوان عالی کشور تصمیم گرفت كه "اعتماد قند" كه 90 درصد از صنعت را كنترل می كند ، قانون شرمن را نقض نمی كند زیرا هیچ مدرکی مبنی بر كنترل قیمت وجود ندارد. دادگاه همچنین تصمیم گرفت كه فعالیت اعتماد ریشه در تولید داشته باشد ، بنابراین تجارت بین المللی را مهار نمی كند و قابل تنظیم نیست.

روسای جمهور تئودور روزولت ، ویلیام هوارد تفت و وودرو ویلسون به دنبال آژانسهای مختلف نظارتی برای کنترل امانت بودند و غالباً اعتماد به دادگاه فدرال را تحت پیگرد قانونی قرار می دادند. رئیس جمهور تئودور روزولت به عنوان "اعتماد" شناخته شد. این نام مستعار به ویژه در مورد انحلال شرکت اوراق بهادار شمالی 1904 توسط دادگاه به دلیل نقض قانون شرمن صادق بود. با این حال ، جانشین وی ویلیام هوارد تفت اعتماد بیشتری را از جمله روغن استاندارد راکفلر تحت پیگرد قانونی قرار داد. در سال 1911 ، دادگاه وقتی تصمیم گرفت كه اندازه عظیم همیشه مشكل نیست و همه محدودیت های تجارت غیر منطقی یا غیرقانونی نبوده است ، "قاعده عقل" در شکستن شركت نفتی استاندارد بیان كرد. به عبارت دیگر ، بین اعتماد "خوب" و "بد" مبتنی بر رفتار متمایز شد. رئیس جمهور وودرو ویلسون قانون کلیتون (1914) را در قانون ذکر کرد که فعالیت های غیرقانونی غیرقانونی را ذکر می کند و به یک سازمان اجرایی دیگر ، کمیسیون تجارت فدرال ، برای اجرای مقررات خود می پردازد. نه راه آهن و نه مقررات تجاری مشکلات مشاغل بزرگ را حل نکردند و نه تقریباً برای هر گروه علاقه ای با سهم مقررات ، تقریباً رضایت بخش بودند. از قضا ، جنگ جهانی اول برای دستیابی به کارآیی بیشتر در تولید صنعتی برای جنگ ، همکاری نزدیک دولت و تجارت را دیدیم. این امر سابقه ای از یک رابطه بسیار نزدیک دولت را ایجاد کرد که بر اصلاحات جدید معاملات جدید در دوران رکود بزرگ تأثیر می گذارد.

ظهور مشاغل بزرگ در دوران صنعتی به طرز چشمگیری اقتصاد و جامعه آمریکا را تغییر شکل داد. اگرچه بسیاری از این تغییرات به نفع آمریکایی ها و منجر به رونق بیشتر بود ، بحث در مورد تنظیم تجارت در طول قرن بیستم به ویژه در هنگام تشنج رکود بزرگ تحمل می شود.

سوالات را مرور کنید

  1. چگونه راه آهن در ظهور شرکت مدرن نقش داشت؟
  2. ویژگی های شرکت مدرن چیست؟
  3. چرا اعتماد شکل گرفت؟چرا بسیاری از آمریکایی ها با آنها مخالفت کردند؟
  4. تجارت کوچک چگونه تحت تأثیر ظهور مشاغل بزرگ قرار گرفت؟
  5. کالاها چگونه بازار انبوه شده اند؟
  6. چرا صنعتگران ثروتمند درگیر بشردوستانه شدند؟
  7. پاسخ کنگره ، دیوان عالی و روسای جمهور به ظهور مشاغل بزرگ چیست؟

بارگیری در اشتراک کتابخانه من را بارگیری کنید

دوره دوره ایدوران زرق و برق دار ، دوران مترقی
آموزش استراتژی معاملاتی...
ما را در سایت آموزش استراتژی معاملاتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ملیحه نصیری بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 22:18